اخیرا در فضای رسانه ای مطالبی منتشر شده است که میزان انقباض اقتصاد ایران در سه سال گذشته را نشان دهد. در این مطلب اشاره می شود که اقتصاد ایران بر اساس داده های بانک جهانی طی حدود سه سال تقریبا ٦٠ درصد کوچک شده است و اکنون اندازه اقتصاد ایران به حدود یک چهارم اقتصاد ترکیه تنزل یافته است و مطالبی از این دست. از طرف دیگر، کم و بیش خوانده شده است و شنیده شده است و مشخصا در آخرین شماره نماگرهای منتشر شده بانک مرکزی انعکاس یافته است که اقتصاد ایران در سال ١٣٩٧ و ١٣٩٨ به ترتیب ٥/٤ و ٦/٥ درصد رشد منفی داشته است و در سال ١٣٩٩ معادل ٣/٦ درصد رشد مثبت داشته است که در آن صورت در مجموع به معنی حدود ٨ درصد رشد منفی برای کل سه سال است. در آن صورت، چگونه اقتصاد ایران حدود ٦٠ درصد منقبض یا کوچک شده است و آیا آن ادعا از نظر آماری اشکال داشته است که کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٦٠ درصد ذکر کرده است یا داده های بانک مرکزی ایران اشکال دارد؟
واقعییت آن است که هم ادعای اول از نظر آماری درست است و هم ادعای بانک مرکزی درست است. در آن صورت، ممکن است برخی فکر کنند فقط سحر و جادو می تواند چنین چیزی را امکان پذیر کند که داده های بانک جهانی کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٦٠ درصد در طول ٣ سال نشان دهد اما داده های بانک مرکزی کوچک شدن اقتصاد ایران را حدود ٨ درصد نشان دهد. واقعیت آن است که هیچ سحر و جادویی در کار نیست و حقیقتاً داده های بانک مرکزی وضعیت را درست نشان می دهد و هر آدم عاقلی که نه دانش بلکه حسی از میزان فعالیت اقتصادی داشته باشد، می داند ٦٠ درصد کوچک شدن اقتصاد به هیچ وجه با مشاهدات میدانی از اقتصاد ایران جور در نمی آید. البته کوچک شدن اندازه حقیقی اقتصاد ایران به اندازه ٨ درصد هم در نوع خود فاجعه است و قصد آن نیست که آن را کم اهمیت تلقی کنیم بلکه فقط قصد آن است که تحلیل گران اقتصادی متوجه حقیقت موضوع باشند و از آشفته بودن فضای تحلیلی اقتصاد خارج شویم.
اما چرا ادعا شده است که بر اساس آمار بانک جهانی اقتصاد ایران ٦٠ درصد کوچک شده است و سایز آن از کشوری مانند امارات هم کوچکتر شده است؟ ظاهرا باید منبع این آمار داده های بانک مرکزی فدرال رزرو سنت لوئیس باشد که منبعی غنی از داده های اقتصادی همه کشورها را فراهم می کند. بر اساس داده های این منبع آماری تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت جاری دلار در سال ٢٠١٧ حدود ٤٤٥ میلیارد دلار و در سال ٢٠٢٠ حدود ١٩٢ میلیارد دلار بوده است که همان انقباض حدود ٦٠ درصد را نشان می دهد.
اما کسانی که با محاسبات ملی آشنایی دارند، می دانند که تولید ناخالص داخلی را می توان به طرق مختلفی به دلار تبدیل کرد و نتایج کاملاً مختلفی گرفت. مثلا می توان تولید ناخالص داخلی را به قیمت جاری نشان داد یا به قیمت ثابت یا به صورت برابری قدرت خریدPPP که اعداد کاملا متفاوتی را نشان می دهد و چون ادعای اشاره شده از قیمت جاری دلار استفاده کرده است، چنین استنتاج اشتباهی را مرتکب شده است بدون آنکه داده استفاده شده اشتباه باشد.
اما از این چه نتیجه ای می توان گرفت؟ به نظر می رسد مهم ترین نتیجه چنین مطالبی که در فضای رسانه ای منتشر می شود، آن است که نهادهای تولید کننده آمار و بویژه آمار اقتصادی به سرعت و به محض تولید داده آن را منتشر نمایند تا هر ادعای عجیبی در مورد اقتصاد ایران به سرعت قابل پذیرش نشود. فراموش نکنیم که داده برای آن نیست که مردم از طریق آن پی ببرند چه بلایی سر آنها آمده است چرا که بالای ٩٩ درصد مردم اساسا آشنایی با داده های اقتصادی و نحوه تحلیل آن ندارند.مردم با درآمدی که کسب می کنند، با بیکار بودن یا شغل پیدا کردن فرزندانشان، با قیمت هایی که برای کالاها و خدمات و کیفیت آن کالاها و خدمات می پردازند، و سایر پیامدهای مشکلات اقتصادی، مصایب اقتصادی را عمیقا متوجه می شوند. داده های اقتصادی برای آن است که تحلیل گران بتوانند براساس آن روند اقتصاد را به درستی تحلیل کنند و برای آن است که سیاستگذاران از درجه توفیق خود در دستیابی به اهداف مطلع باشند و در عین حال هر تحلیل گری هر آنچه خواست تحویل فضای رسانه ای ندهد.
@rahmanieconomist
* هیات علمی دانشگاه تهران
پایان/
نظر شما